- رختخوآب دستنویس هآیم -

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

 

تنهآیی

یا مثلاً با خواهر یا برآدرت بلند شَوی

بروی یکجآی دور ِ دنج ِ سآکت

سآکت از آن نوع ک فقط صدای باد بین برگ هآ و صدای پرند هآ

یا صدای چیک چیکِ بارآن را بشنَوی

مثلاً یک جایی در میآنه ی میآنه ی جنگل هآی استوایی

بعد شروع کنی بدون آسیب به دور و بَرَت یک آلونک شیشه ای بسآزی

و بشینی روی زمینَش و کیف کنی از اینگه کاغذ دیواری اَت انقدر طبیعیست

مگر نه؟

http://s6.picofile.com/file/8207548442/d268ee81f9789f5da24d13976103f75401f9d43f.jpg

+اینجآآآ رو» کلیک
۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۷
- نفیسه -
چقدر وقتی این آهنگ پــِلی شُد یهو چشمام تار شد با حلقه هآی اشک مگه یه آهنگ میتونه انقدر آدمو بهَم بریزه  بِ قول .::دخت ِ جوزا::.  آخ... آخ از این خاطره ها ک قلب ِ آدمو بدرد میاره می توان با خاطرات حتی سَفر کرد به ناکجآ   +ممنون ازت فاطمه جان بابت پستت اینم یه هدیه برات» کلیک
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۵۷
- نفیسه -